فهرست ها

معرفی کتاب نون و القلم نویسنده : جلال آل احمد

معرفی کتاب نون والقلم جلال آل احمد

نون و القلم

مولف : جلال آل احمد

ناشر : جامه دران

 

یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. یک چوپان بود که یک گله ی بزغاله داشت و یک کله ی کچل، و همیشه هم یک پوست خیک می کشید به کله اش تا مگس ها اذیتش نکنند. از قضای کردگار یک روز آقا چوپان ما داشت گله اش را از دور و بر شهر گل و گشادی می گذراند که دید جنجالی است که نگو. مردم همه از شهر ریخته بودند بیرون و این طرف خندق علم و کتل هوا کرده بودند و هر دسته یک جور هوار می کردند و یا قدوس می کشیدند. همه شان هم سرشان به هوا بود و چشم هاشان رو به آسمان. آقا چوپان ما گله اش را همان پس و پناه ها، یک جایی لب جوی آب، زیر سایه ی درخت توت، خواباند و به سگش سفارش کرد مواظب شان باشد و خودش رفت تا سر و گوشی آب بدهد. اما هر چه رو به آسمان کرد، چیزی ندید. جز این که سر برج و باروی شهر و بالاسر دروازه هاشان را آینه بندان کرده بودند و قالی آویخته بودند و نقاره خانه ی شاهی، تو بالاخانه ی سر دروازه ی بزرگ، همچه می کوبید و می دمید که گوش فلک را داشت کر می کرد. آقا چوپان ما همین جور یواش یواش وسط جمعیت می پلکید و هنوز فرصت نکرده بود از کسی پرس و جویی بکند که یک دفعه یکی از آن قوش های شکاری دست آموز مثل تیر شهاب آمد و نشست روی سرش.

 

 

اخبار و اطلاعیه